متین متین ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 13 روز سن داره

متین گوگولی

بدون عنوان

سلام متین مامان چند روزه که می خوای بری مهد کودک گریه می کنی نمی خوای بری نمی دونم چرا ؟ تا چند روز پیش عاشق مهدت بودی ولی امروز التماس می کردی که نری به مدیر مهدتونم گفتم ولی نتیجه ای نداد امیدوارم اوضاع مثل قبل رو به راه بشه شبها هم خیلی توخوا ب دندون قروچه می کنی مامانایی که دارن این مطلب و می خونن لطفا راهنمایی کنن ...
31 خرداد 1390

بدون عنوان

سلام متین مامان امروز روز پدر  من و تو هم که زرنگیم کادو مونو 2 روز زود تر دادیم الانم یک عالمه کار داریم باید بادکنک بچسبونیم کاغذ رنگیها رو بزنیم و یه عالمه کارهای دیگه تو هم که دیروز تب داشتی حالمو گرفتی و لی حالت خداروشکر خوب شد تا می تونستم بهت هندونه دادم فکر کنم اخر شب شکل هندونه شدی  راستی یادم رفت اگه گفتی چی ؟خب یادم رفت روز تو رو هم تبریک بگم ببخشید خب تو هم مردی دیگه ........... گل پسرم عزیزترم روزت مبارک بزرگ مرد من ،گوگولی مامان، ادامس من ،شکلات من ،دوست دارم تعجب نکنید اینها قربون صدقه رفتن به زبون متینه  اخرشم نفهمیدم من گل پسر متینم یا اون گل پسره منه خلاصه دنیای قشنگی دارینم دوتایی مخصوصا شبها م...
25 خرداد 1390

بدون عنوان

سلام عزیز مامان با 3 روز تاخیرتولدت مبارک عزیزم البته فرصت نکردم به وبلاگم سر بزنم وگرنه تولدت یادم نرفته بود از یک هفته پیش با هم شعر تولدت مبارک رو می خوندیم نمی دونی اون روزی که به دنیا اومدی چه روز زیبا و قشنگی بود  حیف که نتونستم روز تولدت برات جشن بگیرم ولی عیبی نداره انشاالله پنج شنبه که روز پدر است و تعطیل هستم کلی مهمون دعوت می کنیم بعد شعر تولدت مبارک رو با یک هفته تاخیر می خونیم باشه   تازه کلی کار دارم که انجام بدم تا به تو ودوستات خوش بگذره تو هم کلی کادو خوشگل می گیری حالا به قول خودت یه دست و هورای گنده بزنید هورااااااااااااااااا تو هم کلی کیف می کنی نمی دونی چقدر دوست دارم اگه دنیا رو بدم حاضر نیستم تو رو ...
21 خرداد 1390

بدون عنوان

دیروز با مامانم رفتم پیاده روی ولی زود خسته شدم به مامانم گفتم خسته شدم دیگه نمییام مامانم یک عالمه رشوه (خوراکی )برام خرید اخه نمی دونه من کوچولو هستم نمی تونم خیلی راه برم   ...
10 خرداد 1390

بدون عنوان

با سلام هرمامان گوگولی که داره این پیغامو می خونه به من بگه چهطوری عکس نی نی مو  روی وب لاگم بذارم مردم یکی به من جواب بدهههههههههههههههههههههه
2 خرداد 1390

بدون عنوان

سلام گوگولی مامان این چند روز که نبودیم رفته بودیم مشهد مقدس زیارت تو هم تا می تونستی شیطونی کردی دو بارهم گم شدی دفعه اول خیلی هم بهت خوش گذشته بود چون اصلا نمی دونستی گم شدن چیه رفتیه بودی واسه خودت بازی می کردی وروجک
29 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

سلام گوگولی مامان امروز که می خواستم ببرمت مهد کودک بیدار شدی گفتی  مامان خورشید داره منو نگاه می کنه وقتی نگات کردم دیدو افتاب به صورت قشنگت تابیده این جملت به من که خیلی انرژی داد پیش خودم گفتم چقدر خوب بود که ما بزرگترها هم مثل بچه ها بودیم خیلی حس قشنگیه که خورشید با این همه عظمتش به ما نگاه کنه ...
15 ارديبهشت 1390